خط سی و دوم

ساخت وبلاگ

بیا اصن دروغکی بگو که کسی عاشقت شده یا که تو عاشقه کسی شده ای. بدبختی ازونجایی شروع میشه که من اعتقاد به معجزه دارم. اگر یخورده واقع بین باشم راحت ترین کار دیدن این هست که نخواهی بود. حالا هرچی که بوده الان بودنت شبیه به این میمونه که یه نفر خواب نما بشه یا کسی از غیب بزنه رو شونت و بگه "گناه داره نکن". البته تقصیر از تو هم نیست. کاری نکردی که کسی بخواد بگه بهت "نکن" فقط یه جای دیگه بودنت هست که داغونم کرده. اینکه اونجا هستی و اینجا نیستی هم از روی سنگدلی یا بیرحمی نیست فقط انگار ... آخ که این چهار حرف کی از سر من میخواد بره بیرون ...  از اول هم جات اونجا بوده و اینجایی که من هستم اساسا نباید باشی و این نیازمند معجزست که اینجا باشی و من ساده اعتقاد به معجزه دارم. 

نمیدونم شرایط معجره چی هست یا چی میتونه باشه. اما میدونم و خیییلی مطمانم که اونقد صاف نیستم که از سر درستی "فیکون" بشه برام. اما شاید امیدم برای جلب رحم بیشتر باشه. البته شاید. اصلا معتقد به جزع و فزع نیستم و هیچ وقت دلم نخواسته که بخوام. اسما و رسما بخوام که کسی باشه یا نباشه. نه از تکبر و غرور، بیشتر از سر ندونستن. الانم انصافا خواستن نیست فقط همونایی که همیشه گفتم رو نوشتم و ارور کارم و ثبت کردم.

جماعتی میگن که دعای فردی برای یکی دیگه بگیرتره. جماعت دیگه ای هم میگن که میشه برای اینکه کسی بتونه کاری رو انجام بده تمرکز کرد و انرژی مثبت براش فرستاد.

 

خط پانزدهم...
ما را در سایت خط پانزدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabruz بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 13:37