خط سی و یکم

ساخت وبلاگ

وقتی گل یا پوچ بازی میکنی تقریبا هیچ علامت و نشونه ظاهری رو نمیتونی پیدا کنی که بگه بهت گله یا پوچ. یادم میاد دستای مشت شده طرف رو میگرفتیم و وزن میکردیم یا به شکل مشتاش دقت میکردیم که البته راستشو بخوای اصن هیچ برنامه و نقشه ای برا این کارا نداشتیم و فقط میخواستیم توی دل حریفو خالی کنیم که آره انگار مام یه چیزایی سرمون میشه. اگر میتونستیم نقش رو خوب بازی کنیم یخورده طرف دسپاچه میشد و تند نگاشو از رو دستی که گل توش بود برمیداشت و یجورایی تابلو میشد. یه موقعایی هم یا من خوب نقش آدمای حرفه ای رو بازی نمیکردم یا طرف خیلی به بازی مسلط بود، هر چی که بود اصلا هیچ علامتی نمیتونستم پیدا کنم و فقط و فقط باید حدس میزدم. تا اونجا که تونستم نقش بازی کردم و ادای حرفه ایا رو درآوردم و یه جاهایی هم جواب داد اما تو حالت دوم فقط و فقط حدس زدم. حدسی که همراه با دسپاچگی من بوده و خیلی سر سری و با عجله یکی رو انتخاب کردم. البته بیشتر به کاهدون زدم تا گل پیدا کنم. خیلیا میگفتن اگه میخوای تو این بازی قوی بشی باید یاد بگیری از تو چشم طرف گل یا پوچ رو بخونی. اما نشد که نشد. این قسمت از بازی رو اصلا هیچ وقت نتونستم یاد بگیرم.

خط پانزدهم...
ما را در سایت خط پانزدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabruz بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 13:37